هنر آموزگاری - ترجمه منصور متین- برای معلمان، دانشجو-معلمان، مدرسان خصوصی،
Tutoring Matters:
Everything You Always Wanted to Know about How to Tutor
کتاب حاضر که توسط نشر دانشگاهی تمپل در فیلادلفیای آمریکا انتشار یافته، بر اساس گزارش تجربیات نزدیک به صد نفر از افرادِ درگیر در تدریس و آموزگاری اعم از دانشجو- معلم (کاروزان تربیت معلم و دوره دبیری)، برگزارکنندگان کلاسهای تقویتی در مدرسه یا در خارج از مدرسه، علاقهمندان داوطلب فعالیت آموزشی یا افراد حقالتدریس در نهادها و مراکز اجتماعی بوده است. این دسته از آموزشگران هرکدام در مقطع مشخصی عهدهدار آموزش فرد یا گروهی کمتعداد در نقاط متفاوتی از بافت شهری شدهاند. بازۀ زمانی چنین «تدریسهای اختصاصی» نیز معمولاً هفتگی، ماهانه و حداکثر ترمی است.
هدف از تجمیع گزارشهای این افراد نیز استخراج و تدوین اصول آموزگاری، معلمی، مربیگری، و آموزش اختصاصی بوده است. بعد از شرح هر تجربه یا خاطرۀ آموزشی، توصیههای بسیار کاربردی (مثلاً در بارۀ مدیریت استرس خودِ معلم، روابط با شاگرد، ارتباط با اولیاء و سایر مربیان، فنون تدریس و …) ارائه گردیده است.
اول اینکه، در بازۀ زمانی محدودتر از دوره طولانی آموزش رسمی، ولی به عنوان کمکآموزشی و تکمیلی به اجراء درمیآید. یعنی فعالیتهای معلم و شاگرد در امتداد برنامه رسمی حاکم بر مدارس و مراکز تحصیلی است.
دوم اینکه، فعالیتهای آموزشگر با هدف تمرین و تقویت حیطۀ مشخصی از موضوعات و آموختنیهاست. ولی، همیشه اهداف از طرف نهادهایی تعریف میشوند که شاگردان را به آنها ارجاع داده است (اعم از خانواده و اولیاء، مدرسه، مراکز و نهادهای حمایتی دولتی یا خیریه و خصوصی).
و سوم اینکه، موفقیت آموزشی در گرو ارتباطی بسیار همدلانهتر، عادلانهتر و صمیمانهتر از آنچه است که در حالت متعارف بین دانشآموزان و معلم رسمی مدرسه مشاهده میشود.
* تذکر مهم: در لابلای متن اصلی کتاب، حدود 190 قلم از نکات مفید و راهکارها درون جعبهها یا کادرهایی قرار گرفته بود. مترجم هر دسته از آنها را به پایان فصل مربوطه انتقال داده و شمارهگذاری مسلسل کرده است.
نفر اولِ پروژۀ نگارش این کتاب جروم رابو از اساتید برجستۀ جامعهشناسی در دانشگاه کالیفرنیاست که تحقیقات او بر مشکلات آموزشی در بافت چندملیتی کالیفرنیا و لُسآنجلس متمرکز است. خانم تیفانی چین و جیمی استرادا نیز از همین دانشگاه و همکاران او هستند.
البته، در چاپ دوم نام «نیما فهیمیان» نیز روی جلد کتاب درج گردیده است. وانگهی، در پیشگفتار کتاب نیز از صدها نفر همکاران گمنامتر پروژه نام برده شده است که بعضی از آنها هموطنان ایرانیاند.
کتاب هنر آموزگاری توسط انتشارات میان رشته ای و در 344 صفحه به چاپ رسید
اختلال در زندگی ما آدمها، در بسیاری از موارد، ناشی از گرفتار بودن به همدیگر و به ساز همدیگر رقصیدن است؛ همان وابستگی نامطلوب و بیهودهای که زندگی آزادانه با خویشتن واقعی را برای برخی انسانها ناممکن میکند.
جمعیت هموابستگان گمنام (CoDA) پدیدهای جهانی و متشکل از مردان و زنانی است که از دهه 90 میلادی رو به گسترش نهاده تا مشکلات جمعی یا فردی ناشی از «وابستگی متقابل» را حل کنند.
از همان آغاز کتابی نیز تدوین شد تا معرف مبانی این درمان، راهنمای عملی و همچنین بهعنوان شرحی از نحوۀ سیر و سلوک دستجمعی اعضای جمعیت باشد. در مقدمه کتاب چنین امده است:
" کتاب ما مُعرّف نمونهای از تجربیات ماست که هم شیرین و هم دردناکاند؛ و به منزله چراغ راهی است برای هموابستگانی است که هنوز در رنج و عذابند. این امید هست که با نیروی برتر، با خود، و با دیگران روابطی دگر گونه داشته باشیم. ما میتوانیم از رنج کنونی و شاید ابدی خود بیرون آمده و وارد مسیر تازهای از زندگی شویم."
....
99/9/9
اگر طی ۱۰ ماهی که از ورود کرونا به کشور میگذرد به کرونا مبتلا نشده باشید، حتما در اطرافیان خود مبتلایان این بیماری را دیدهاید؛ بیماری سختی که علاوه بر تمام عوارض جسمانی میتواند برای روح و روان فرد هم آسیبزا باشد و با ترسی که نسبت به بیماری وجود دارد، سبب شود تا اطرافیان بیمار هم از این بُعد بیماری غافل شوند.
به گزارش اقتصادنیوز و بنابر اعلام وبدا، مراقب باشیم به افراد مبتلا به بیماری کرونا برچسب نزنیم. برچسب زدن یا انگ زدن، یک فرد را از دیگران متفاوت میکند. انگ نگرشهای منفی و رفتار های تبعیض آمیز و طرد کننده نسبت فرد یا گروهی از افراد با یک ویژگی خاص است.
_هنگام صحبت از این ویروس و بیماری آن را به منطقه خاصی از دنیا مانند ویروس چینی، یا شهر خاصی در کشور نامگذاری نکنیم. از نام علمی آن یعنی کووید۱۹ یا به شکل ساده از کروناویروس استفاده کنیم.
_ استفاده از عباراتی مانند « پخش کردن ویروس» ، « آلوده کردن» و... بسیار انگزا است و در آن نوعی سرزنش نهفته است. « فلانی باعث مبتلا شدن بقیه یا انتشار ویروس شده است» درست نیست، بهتر است بگوییم « ویروس پخش شده است».
_ به افراد مبتلا به کرونا که در خانه قرنطینه هستند یادآوری کنیم که جدا بودن آنها از دیگران و مجزا بودن وسایل مورد استفاده آنها به معنی خشم یا طرد نیست، بلکه برای مدت کوتاه و برای مراقبت و پیشگیری است.
_ به شایعات یا اخبار نادرست در شبکههای مجازی و کانالهای غیرمعتبر و یا شایعه در مورد دوست، همسایه و... دامن نزنیم. تا در مورد خبری اطمینان نداریم آن را بازنشر نکنیم. بهتر است در زمان همهگیری بیماری پیگیر و نشر دهنده اخبار موثق و مثبت باشیم.
_ انگ زدن باعث میشود افراد بیمار خود را پنهان کنند، دیرتر برای درمان مراجعه کنند و اشتیاق برای انجام رفتارهای بهداشتی پیشگیرانه را کم میکند. انگ باعث میشود افراد مبتلا به بیماری علاوه بر رنج و نگرانی بیماری از نظر روانی نیز تحت فشار قرار گیرند.
_ به افراد مبتلا نگوییم « کرونایی» یا « قربانیان کرونا»؛ به جای آن بگوییم « افراد مبتلا به کرونا» یا « افرادی که به دلیل کرونا فوت کردند یا بستری هستند». به جای موارد « مشکوک» بگوییم «آنها امکان دارد ویروس کرونا داشته باشند.»
_ افراد سالمند و مبتلایان بیماری زمینهای بویژه در معرض انگ هستند. مراقب افراد سالمند و این بیماران در خانواده و اجتماع باشیم. برای مثال نگوییم « خوشبختانه فقط افراد سالمند یا دارای بیماری زمینهای در خطر مرگ و میر هستند.» این عبارت برای افراد در معرض خطر ناراحت کننده است.
_ ضمن رعایت توصیههای بهداشتی با افراد بیمار و دارای نشانههای بیماری با خشم و طردکننده برخورد نکنیم. آنها را به استراحت در منزل و پیگیری درمان تشویق کنیم.
_ فرد مبتلا به ویروس کرونا میتواند اهل هر مکانی باشد یا هر سنی داشته باشد؛ میتواند علیرغم رعایت تمام اصول بهداشتی و قرنطینه مبتلا شده باشد، میتواند هر یک از ما یا عزیزان ما باشد. افراد مبتلا به ویروس کرونا جدا از ما نیستند. کلیشهها را کنار بگذاریم و همدلانه کنارشان باشیم.
به گزارش تابناک بیماران کرونایی که این روزها در خانه قرنطینه هستند علاوه بر تغذیه و درمان جسمی به کلمات مناسب نیازمندند و سوالات و حرفهای بیجا ذهنشان را حسابی به هم خواهد ریخت و حتی ممکن است روند درمان و بهبودشان را طولانی کند و حتی روحیهشان را ضعیف کند. چون اعصاب آرام و روحیه بالا مهمترین شاخصه برای رهایی از این بیماریست.
به همین بهانه با بیماران کرونایی مختلفی صحبت کردیم تا از آنها بپرسیم در طول مدت بیماری چه حرفها و کارهایی از اطرافیان آزارشان داده و تحمل بیماری و گذراندن دوران نقاهت را برایشان سختتر کردهاست.
همه بیماران کرونایی در گرفتن این بیماری مقصر نیستند و هیچکس هم به طبع دوست ندارد این بیماری را بگیرد و دو هفته خودش را از کار و زندگی بیندازد و یا در خانه و اتاق حبس کند. پس اگر یک بیمار کرونایی در اطراف خود ندارید مدام سرکوفت نزنید که چقدر رعایت کرده یا نکرده است. او روحیه مناسبی ندارد و با این سرکوبها فقط رابطهتان شکرآب میشود. پس به جای این رفتار به او قوت قلب بدهید که حتما این بیماری را پشت سر خواهد گذاشت و به زودی سلامت خواهد شد.
در روزهایی که تعداد بیماران مبتلا به کرونا خیلی بالاتر از ابتدای سال است؛ بسیاری از بیماران خودشان هم نمیدانند که از کجا درگیر این ویروس شده اند. پس پرسیدن این سوال و گمانهزنی درباره اینکه بگویند از کجا گرفتهاند و برایتان توضیح بدهند که ممکن است چه کاری کرده باشند یا به چه کسی و چه جایی مظنون باشند خسته کنندهاست و به بهبودشان هیچ کمکی نخواهد کرد. پس «حتما از شوهرت گرفتی» یا «حتما از مترو گرفتی» و سوال و جوابهای مشابه این موضوع میتواند بیمار کرونایی را خستهتر کند.
بیماران کرونایی بیشتر از هر زمان دیگری به استراحت نیاز دارند و بهترین کمک به آنها استراحت و آسودهکردن خیالشان است. اصرار به کمکهایی که نیازی به آن ندارند. مثل تهیه غذا یا بردن به دکتر و خیلی چیزهای دیگر باتوجه به رودربایستی و خصایص متفاوت آدمها ممکن است اذیتشان کند. همین که به آنها اطمینان بدهید که در صورت نیاز میتوانند روی کمکتان حساب کنند کافیست و همین حس خوب باعث دلگرمی خواهد شد و ممکن است در صورت نیاز راحتتر از شما کمک بگیرند.
یکی از چیزهایی که بیماران کرونایی به عنوان اذیتهای دوران کرونا از آن یاد میکنند احوالپرسیهای بیش از حد است. طوری که میگویند مدام باید گوشی تلفن همراه دستمان باشد و هر لحظه وضعیتمان را گزارش کنیم. درست است که اطرافیان بیماران واقعا نگران وضعیت عزیز بیمارشان هستند اما آنها توان این را ندارند که به همه احوالپرسیهای لحظهای از سوی آدمهای مختلف پاسخ بدهند. پس اگر نگران هستید و برایتان حال بیمارتان مهم است به او پیام دلگرم کنندهای بدهید و بگویید که برای بهبود هرچه سریعتر و شکست دادن بیماری دعایش میکنید. پیامی که میتواند هر زمان که توانست ببیند و هم نیازی به توضیح و یا جواب دادن ندارد.
یکی دیگر از گلههای جالب بیماران کرونایی که خانوادگی مبتلا میشوند این است که پدر و مادر آقا حال خانم را نمیپرسند و فقط حال پسرشان را میپرسند یا خانواده خانم حال آقا را نمیپرسند و فقط حال دخترشان را جویا میشوند. پس اگر عزیزتان مبتلا به کروناست این رعایت این ظرافتها را فراموش نکنید.
بیماران مبتلا به کرونا این ویروس را گرفتهاند. یک بیماری بسیار مسری که باید با رعایت کامل با آنها برخورد کرد. اما تحقیقات پزشکی زیادی وجود دارد که به خوبی مشخص کرده که با رعایت چه نکاتی بیماری را نخواهید گرفت. برخی از کروناییها برعکس برخی دیگر دلگیرند که هیچکس سراغشان را نمیگیرد و حتی عزیزانی که در نزدیکی آنها زندگی میکنند از ترس گرفتن این بیماری هیچ کمکی مانند پختن سوپ، گرفتن آبمیوه برای آنها انجام ندادند چون میترسیدند حتی اگر نزدیک خانهشان شوند و یا خریدهای موردنیاز را پشت در بگذارند مبتلا شوند. پس اگر به این وسواس افتادید این ترسهای بیهوده که رنجش خاطر برای بیماران دارد را کنار بگذارید.
خواهشا بیماران کرونایی را ایستگاه پاسخگویی به سوالاتتان پیرامون کرونا نکنید. اینکه علائمشان چه بوده و مدام درباره انواع خارش گلو و دست و پا دردتان بپرسید واقعا آزاردهندهاست. علائمها را در اینترنت و از منابع معتبر جستجو کنید و بدانید کرونا بیماریست که در هرکس به یک شکل بروز میکند. برای مثال عده زیادی بویایی و چشاییشان را از دست میدهند اما در مقابل عدهای هیچ تغییری در بویایی و چشاییشان ندارند.
اگر با بیمار کرونایی در طول دوران نقاهت در تماس هستید و حالش را بپرسید و لازم نیست گزارش کرونا نگرفتن و سلامتیتان را به او بدهید. یکی از دلگیریهای بیماران کرونایی این است که به جای اینکه برخی جویای احوالشان شوند مدام از رعایت سفت و سخت بهداست میگویند و میگویند که چون خیلی رعایت کردهاند کرونا نگرفتهاند و با این موضوع به آنها که کلافه بیماری هستند فخر میفروشند.
«از پشت تلفن که کرونا منتقل نمیشه؟» جملهای که بیماران کرونایی زیادی دل خوشی از آن ندارند و آن را در احوالپرسیهای دوران بیماری شنیدهاند. اکثر بیماران اگرچه نیازمند روحیه و دلگرمی از سوی اطرافیانشان هستند اما از مسخره شدن و شوخیهایی که به تمسخر نزدیک است گله دارند.
به طور کلی بیماران کرونایی بهتر است در طول بیماری اخبار و آمار و ارقامهای مبتلا و مرگ و میر را دنبال نکنند تا با آرامش بیشتری دوران نقاهتشان را بگذرانند. معمولا اخبار را دنبال نمیکنند و شنیدن آمار تعداد مرگ و میر و دیدن بیماران در بیمارستان آزارشان میدهد. پس شما هم این اطلاعات و آمار را به آنها نرسانید. اگر خودشان بخواهند از شما میپرسند و یا در رسانهها جستجو میکنند.
این روزها به تعداد هر انسان، یک نسخه درمانی برای کرونا وجود دارد تا به محض مبتلای یک کرونایی در اطرافش همه آن را یکباره بر سرش بریزد و تاکید کند که این نسخه حتما جواب میدهد و یک لیست بلندبالا خرید برای بیمار درست کند. برخی بیماران کرونایی میگویند گاهی با بیش از 10 نسخه بلندبالا روبرو بودند که اصلا کشش خواندنشان را نداشتند چه برسه به اینکه برایشان خرید کنند. بیماران کرونایی بیش از هرکس دیگری خودشان بیشتر برای خوب بودنشان تلاش میکنند و پیگیر هستند. پس اگر به شما مراجعه کردند تجربههایتان را در اختیارشان بگذارید در غیر اینصورت ممکن است توصیهها و تجویزهای بیشت از حد آزارشان بدهد و یا حتی برایشان مضر هم باشد چون در اغلب موارد تایید شده نیست.
برخی بیماران میگویند که حال مساعدی داشتند اما اطرافیان مدام آنها را تشویق به تست و آزمایش بیشتر و یا تست ریه میکردند. با اینکه علائمشان روز به روز کمتر می شده اما عدهای مدام آنها را میترساندند که ممکن است بدتر شوند. یا بپرسند «حس خفگی نداری؟» و یکسری وسواس به آنها دادند که آرامش شان را حسابی بهم ریختهاست. این قبیل رفتارها ممکن است روند بهبود بیماری را به هم بریزد. پس آنها را با این قبیل رفتارها و جملات نترسانید.
طبق گفته پزشکان بعد از طی کردن قرنطینه 14 روزه و 3 تا 5 روز بعد از رفع علائم بیماران کرونایی ناقل نیستند و میتوانند به محل کارشان بازگردند. اما هنوز عدهای حتی بعد از چند هفته و چندماه نمیخواهند بهبود بیماران کرونایی را بپذیرند و با حرفهایشان آنها را آزار میدهند. یا طبق گفته برخی از بهبودیافتگان کرونا حتی بیماری آدمهای جدید را نیز به گردن آنها میاندازند.
..........
کتاب شاهنامه آخر زمان به سبک حماسی و بر وزن شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی سروده شده است. این مثنوی بلند وضعیت و مشکلات انسان امروزی و تغییرات اجتماعی و اخلاقی در تودهی مردم را با زبانی شاعرانه به نظم درآورده و به تصویر کشیده است.
در عین حال، سراینده با اشعاری امیدبخش و با لحنی حماسی، قطعی بودن ظهور ابرمرد و ناجی آخر زمان را بر اساس اندیشههای جهانی، ایرانی، مسیحی، مسلمان بیان میکند.
در واقع، موضوع یک بخش از کتاب، فساد فراگیر و انحطاط جوامع بشری، وجود انسانهای فقیر و فلاکتزده در دنیا، آشوب سیاسی جهان، جنگ و کشتارهای وحشیانه سالهای اخیر، ظهور داعش، مشکلات اقلیمی، کرونا و بلایای غیرمنتظره در سطح جهانی است
در بخش دیگری از کتاب، سراینده توصیفاتی آشکار و اشارههای مستقیم به تاریخ انقلاب، جنگ، وضعیت حاکمان، آقازادهها، نوکیسهها، نابرابریهای اقتصادی در ایران و سایر گرفتاریهایی دارد که همه آنها را نشانههای آخر زمان میداند.
در ادامهی شاهنامه آخر زمان، سراینده به اندیشهی آخر زمان برمیگردد. در این بخش، با الهام از روایات شیعی چگونگی ظهور و شکوه جهانگیر این رویداد را شرح میدهد. باب آخر این مثنوی حماسی، شکوه استقرار دستگاه دادورزی و عدل گستری و تازه شدن رسم دینداری جهانی را توصیف میکند.
ااا
شنیدن عناوین صلیب سرخ و هلال احمر میتواند برای افراد معانی مختلفی داشته باشد. برخی از ما تصویری از یک ارگان واکنش سریع در ارائه خدمات امداد و نجات در حوادث و سوانح را تداعی میکنیم؛ بعضی دیگر آنها را به عنوان تأمین کنندگان داروهای خاص و متولی داروخانههای ویژه میشناسیم، گروهی از شهروندان آنها را مرجع ارائه دهنده خدمات توانبخشی میپندارند؛ وقس علی هذا. اما در واقع، هلال احمر همه اینها با هم است.
قبل از هرچیز، مبنای نظری و فلسفهای وجود دارد که – صرف نظر از مصداقهایی مانند ارسال دارو و توانبخشی، یا امداد و نجات در سوانح- به طور کلی معرف ماهیت نهادهای مزبور است. آن مبنای نظری اصل «خدمات داوطلبانه» است. در واقع، اگر شهروندی بخواهد به قصد آشنایی یا خدمت در جمعیت هلال احمر وارد این جمعیت شود، باید او را به زبانی ساده با این فلسفه و اصل زیربنایی آن آشنا نمود.
به طور کلی، جمعيتهاي ملي هلال احمر در کشورهای اسلامی و صليب سرخ در سراسر جهان، براساس «اصول هفتگانه» خدمترسانی شکل گرفته است که نشان از فراگیر و بدون مرز بودن بودن آن دارد. در واقع، این سازمانها و جمعیتها بر اساس اصولی نوعدوستانه که هدف نهایی آن تسکین آلام بشریت و انسانهای دردمند و گرفتار است، خود را مکلف میدانند که (هر زمان و هرجا) به تمام آسیبدیدگان و مددجویان – صرف نظر از ملیت و نژاد و رنگ و مذهب آنان- خدمات حیاتی ارائه دهند.
اصول هفتگانه کار در این قبیل سازمانها ، یا به عبارت دیگر هفت مفهوم بنیادین نهضت صلیب سرخ و هلال احمر، به این ترتیب شناخته میشود: انسانيت، بيغرضي، بيطرفي، استقلال و عدموابستگي، خدمت داوطلبانه، وحدت و يگانگي، جهانشمولي.
- اصل انسانیت (Humanity): جمعیت هلال احمر برای نجات جان و سلامت همه انسانها تلاش میکند.
- اصل خدمت داوطلبانه (Voluntary service): جمعیت هلال احمر برای کمک به انسانها و نجات جان آنان پاداش و حقوقی دریافت نمیکند.
- اصل بیغرضی( Impartiatiality): جمعیت هلال احمر در زمان حادثه بدون توجه به نژاد و ملیت به همه انسانهای صدمه دیده کمک میکند.
- اصل بیطرفی (Neutrality): جمعیت هلال احمر در دعواهای قومی و نژادی، بصورت بی طرف فقط به مجروحین و آسیب دیدگان کمک میکند.
- اصل استقلال و عدم وابستگی (Independence): جمعیت هلال احمر ایران مستقل و وابسته به هیچ کشوری نیست و کاملاً مردمی میباشد.
- اصل وحدت و یگانگی( Unity): هر کشور فقط یک جمعیت هلال احمر میتواند داشته باشد.
- اصل جهانشمولی (Universality): جمعیتهای هلال احمر همه جهان در زمان حادثه به هم کمک میکنند.
چنانکه ملاحظه شد، اصل «خدمت داوطلبانه» هسته مرکزی و عملگرایانه برای سایر اصول معنوی از قبیل انسانیت و بیغرضی و غیره است. در حقیقت، امدادرسانیهلالاحمرو صلیب سرخ جهانی تجلیهمبستگیانسانهاستکهبه واسطه ماهیتانساندوستانۀاقداماتشانبه کاهشرنجها،آلاموتسکینناراحتیهایاریمیرساند. فرهنگ خدماتداوطلبانۀالهامگرفتهازسنتهاوفرهنگمناطقمختلفجهاناستوصلیب سرخ و هلال احمر در تمام کشورها باانجام«خدماتداوطلبانه»،بهاحیایاینفرهنگهاوسنتهاکمک میکند.
بر اساس یک تعریف آکادمیک:
خدمتداوطلبانه،خدمتیاستکهفردداوطلبآنرابامیلواختیارخود - و نهبهعلتعواملاجتماعی،اقتصادیوسیاسیکهبراوتحمیلشده باشد- انجام میدهد. هدفاز انجامآن،ارائهخدماتبهمردمآسیبپذیرجامعهاستنهکسبمنافعمادی. (رافع و همکاران، 1391: ص23)
اقشار و افراد توانمندي كه تمايل به مشاركت در اهداف انسان دوستانه جمعيت هلال احمر دارند میتوانند عضو داوطلب جمعیت هلال احمر شوند. داوطلبان انواع خدمات فني، تخصصي، فكري، مشورتي، برنامه ريزي و كمكهاي نقدي و غير نقدي را برای ارائه به نيازمندان و آسيب ديدگان دراختيار جمعيت قرار دهند.
با توجه تعریفی که از خدمت داوطلبانه آورده شد، میتوان شروط و مشخصاتی کلی برای آن در نظر گرفت:
- خدمت داوطلبانهافتخاریاستوبرایخدمتداوطلبانهوجهیدریافتنمیشود؛
- خدمت داوطلبانهجنبۀبشردوستانه،خیرخواهانهوعامالمنفعه، و فارغ از تبعیض دارد؛
- خدمت داوطلبانهفارغ از هر گونه اهداف خاصسیاسی،اقتصادیانجام میشود؛
- خدمت داوطلبانهبدون هر گونه فشار اجتماعی، سیاسی،اقتصادیانجام میشود؛
- خدماتداوطلبانه، متناسب با شرایط جنگ، صلح، حادثه طبیعی و غیرطبیعی فرق میکند؛
- خدماتداوطلبانه، دراوقاتفراغتداوطلبوبهصورتغیررسمیانجام میشود.
البته، با آنکه خدمات داوطلبانه در هلال احمر با مشخصه «عاری از منفعت شخصی و منافع مادی» شناخته میشوند، اما صاحب نظران نتایج معنوی و موثر رشد اجتماعی برای این قبیل فعالیتها در نظر میگیرند:
- به کار گرفتن مهارتوتوانخاصخود داوطلب و در نتیجه تقویت و ارتقای آن؛
- کسبتجربیات کاری و رضایتمندیشخصی؛
- حفظ مهارت و دانش داوطلب و حتی افزودن مهارتهای جدید به واسطۀ حضور در همایشها، سمینارهای علمی و آموزشی، اردوهایتفریحی و غیره.
- افزایش اعتماد به نفس با حضور در شبکههای اجتماعی و تمرین کارهای گروهی؛
- افزایشحس تعلق و مسئولیت اجتماعی؛
در اینجا لازم است معنای مشخص واژه «داوطلب» را از آنچه به طور کلی در نهضت خدمترسانی با عناوین داوطلبی و داوطلبانه مورد اشاره قرار میگیرد، متمایز ساخت. روشن است که هم افراد به صورت آزادانه و داوطلبانه در نهضتهای جهانی و ملی و مراکز مربوطه شرکت میکند؛ برخی به عضویت رسمی درمیآیند و برخی فقط به طور مقطعی کمک داوطلبانه میکنند. اما، در ادبیات سازمانی مفاهیم «عضو» و «داوطلب» با تفاوتهایی از همدیگر متمایز و تعریف میشوند.
- اصطلاح «عضو» اشاره به فردی دارد که ضمن پذیرش قوانین مندرج در اساسنامه، و نیز پایبندی به مصوبات مجمع عمومي و شوراي عالي جمعيت، باپرداخت مداوم مبلغی به عنوان «حق عضویت»، به توسعه سازمانی جمعیت کمک میکند. البته، آن دسته از اعضاییکهبتواننددرزمینهتأمینمنابعمالی (مانند معرفیخیرین، نیکوکاران، معرفی عضو جدید) خدمتیرابرایسازمانانجامدهند،در سالهایآتی عضویت آنان بدون ازپرداختحقعضویت تمدید میشود.
- اصطلاح «داوطلب» اشاره به فردی دارد که با پذیرش اساسنامهوقوانینجمعیت هلال احمر، بهصورتداوطلبانهو «بدونهیچ چشمداشت مادی» بسته به تخصص، توان و علاقهمندی خود به ارائهخدماتداوطلبانهدر جمعیت میپردازد.
وو
با افزایش سن ، ریزش مو تبدیل به یکی از دغدغه های اصلی بسیاری از افراد میشود. مهم ترین عامل ریزش مو چه در زنان و چه در مردان ، ژنتیک است. بیماری های پوستی و مشکلات بهداشتی نیز عوامل مؤثر دیگر در ریزش مو میباشند که خوشبختانه روش هایی برای جلوگیری از ریزش مو وجود دارند که مهمترین آنها دنبال کردن یک رژیم غذایی مناسب و مصرف برخی میوه ها میباشد.
چه میوه هایی برای جلوگیری از ریزش مو مؤثرند؟
کیوی
کیوی حاوی مقادیر زیادی از ویتامین A ، ویتامین E ، ویتامین K و آنتی اکسیدان های فلاونوئید مانند بتاکاروتن ، لوتئین و زانتین است. کیوی همچنین سرشار از مواد معدنی مانند روی ، منیزیم و فسفر است. اینها به تقویت گردش خون مناسب در پوست سر کمک می کنند ، بنابراین ریشه موها را تقویت می کند.
علاوه بر این ، ویتامین E موجود در کیوی با محافظت از موها در برابر آسیب های رادیکال آزاد به تقویت سلامت آنها کمک می کند.
سیب
سیب حاوی ویتامین A ، ویتامین B و ویتامین C است که همگی برای حفظ پوست سر و موهای سالم بسیار ضروری هستند. سیب همچنین منبعی از آنتی اکسیدان ها میباشد که رادیکال های آزاد را دور میکند و به تجدید سلول کمک میکند.
در سال 2002 ، تیمی از محققان ژاپنی به بررسی ارتباط عصاره سیب و رشد مو پرداختند و دریافتند که سیب حاوی ترکیبی به نام پروسیانیدین B-2 است. این ترکیب به رشد مو کمک می کند بنابراین به نظر می رسد مصرف یک سیب در روز ، نازک شدن مو و کچلی را به دور نگه میدارد.
اسفناج
اسفناج منبع عالی آهن ، ویتامین A و C و پروتئین است. کمبود آهن عامل اصلی ریزش مو است و اسفناج نه تنها غنی از آهن است بلکه حاوی سبوم ، نوعی نرم کننده طبیعی موها است. سیب همچنین حاوی اسید امگا 3 ، منیزیم ، پتاسیم و کلسیم می باشد که به حفظ سلامت پوست سر و موهای براق کمک می کند.
پاپایا
پاپایا حاوی کلاژن است که یکی از پروتئین های قدرتمند در بدن است. علاوه بر حفظ خاصیت ارتجاعی پوست ، کلاژن همچنین بخش مهمی از ساختار موهای شما را تشکیل می دهد. پاپایا همچنین سرشار از ویتامین C است که در تولید کلاژن بسیار ضروری است.
توت فرنگی
توت فرنگی حاوی مقادیر زیادی از سیلیس است. سیلیس یک ماده معدنی برای تقویت و رشد مو است. سایر غذاهای سرشار از سیلیس شامل برنج ، جو ، پیاز ، کلم ، خیار و گل کلم میباشند.
انگور
از زمان های بسیار قدیم برای درمان ریزش مو و تقویت سلامت پوست سر از انگور استفاده شده است. این میوه منبع عالی از چندین ماده مغذی مو مانند ویتامین ها ، آنتی اکسیدان ها و مواد معدنی است. محتوای زیاد آب انگور بدن را سم زدایی می کند و از ریزش مو جلوگیری می کند. همچنین حاوی سیستئین ، یک اسید آمینه است که باعث تقویت پیوندهای شیمیایی برای تقویت مو می شود.
هلو
برای حفظ موی سر سالم ، حفظ رطوبت پوست سر ضروری است. پوست سر حاوی غدد روغنی است که سبوم تولید می کند ، روغن طبیعی که موها را چرب نگه میدارد.
هنگام نازک شدن و ریزش مو ، هلو می تواند به کند شدن آن کمک کند زیرا این میوه سرشار از ویتامین های A و C است و به عنوان یک مرطوب کننده ایده آل برای پوست سر عمل می کند. مطالعات همچنین حاکی از آن است که کمبود ویتامین A با مشکلات سلامتی از جمله ریزش مو مرتبط است.
آناناس
آناناس غنی از آنتی اکسیدان ها ، ویتامین C ، منگنز و ویتامین B6 است. ویتامین ها و مواد معدنی همراه با خاصیت آنتی اکسیدانی میوه ، گزینه ای ایده آل برای مبارزه با رادیکال های آزاد می باشند. برای مبارزه با رادیکال های آزاد ، بدن به آنتی اکسیدان ها نیاز دارد.
رادیکالهای آزاد می توانند به سلولهایی آسیب وارد کنند که به نوبه خود باعث رشد موها شده و حتی به موهای شما آسیب می رساند.
موز
مواد مغذی موجود در موز ، قدرت فولیکول های مو را فراهم می کند و از ریزش مو جلوگیری می کند. این گیاه حاوی بیوتین ، اینوزیتول و پارا آمینوبنزوئیک اسید، سه ویتامین مهم B کمپلکس است که برای تسهیل رشد مو بسیار مهم هستند. ویتامین B موجود در موز با بهبود گردش خون و اکسیژن رسانی در پوست سر ، رشد مو را افزایش می دهد. موز همچنین اثرات استرس و کلسترول را که باعث تاثیرات منفی بر رشد مو می شوند را کاهش می دهد.
آووکادو
آووکادو بهترین میوه برای حفظ موهای سالم است. این میوه سرشار از ویتامین A ، B و C است که برای رشد مو ضروری می باشند. ویتامین E موجود در آووکادو رشد مویرگ های پوست سر را تحریک می کند و در نتیجه گردش خون بهتری در پوست سر ایجاد می کند. محتوای پرچرب موجود در آووکادو ، آنرا به یک نرم کننده طبیعی مو تبدیل می کند. یک آووکادو رسیده را له کرده کرده و بعد از شامپو زدن آن را روی موهای مرطوب بمالید. پس از 12 دقیقه آن را بشویید.
روزی اویس قرنی در مجلسی که جمعی حضور داشتند، آن ها را موعظه می کرد و می گفت:
«کسانی که در این مجلس هستند، سه گروه اند: مؤمن آگاه، مؤمن ناآگاه و منافق.
مؤمن آگاه همانند بارانی است که بر درخت با نشاط میوه دار می بارد و باعث زیبایی و طراوت آن می شود.
مؤمن ناآگاه مانند بارانی است که بردرخت بی میوه می بارد و موجب افرایش طراوت و زیبایی آن و سرسبزی شاخ و برگش می گردد.
منافق هم مانند بارانی است که برگیاه خشک و شکسته می بارد و باعث خُرد شدن و متلاشی شدن آن می گردد».
در روزگار ما که علم تجربی سکاندار و جهت دهنده حیات بشری شده است، هر پدیدهای – هر قدر هم پیچیده و چندبعدی باشد- مشمول بررسیهای چندرشتهای و برنامهریزیهای دقیق میگردد. در این میان، ورزش و تربیت جسمانی که تاثیرات ویژهای در سلامت فردی و شادابی اجتماعی و متعاقباً در پایداری تمدن بشری دارد نیز – به عنوان یک مقوله چندوجهی و گسترده - جایگاه واقعی خود را در نظام آموزش و پژوهش آکادمیک تثبیت مینماید. انواعی از ورزشهای جسمی و فکری و تفریحی و رقابتی و... هست که بررسی رویدادها و فعالیتهای مرتبط با هر کدام، پای بسیاری از رشتههای علمی را به میان میکشد. ورزش حرفهای طیف وسیعی از رشتههای تربیتی، پزشکی و درمانی، روانشناسی، جامعهشناسی، و حتی علم اقتصاد و حقوق را به استخدام خود درآورده است. از این نظر، جای تعجب ندارد که ترمینولوژی آن به مراتب گستردهتر از تصورات ما در بارۀ یک حوزۀ مهارتی شده است.
از طرف دیگر، هر طبقهای از افرادِ درگیر در این زمینهها اعم از ورزشکاران، مربیان و کادر فنی، مدیران و کارکنان ستادی، دانشجویان علوم ورزشی، مدرسان فدارسیونی و اساتید دانشکدهها- هر کدام به تناسب وظایف و حوزۀ فعالیت خود- نیازمند آشنایی با زبان و اصطلاحات این حوزه هستند. در نتیجه، وسعت کار از یادگیری و آشناییِ صرف با زبان خارجی فراتر میرود. واژهنامههایی که صرفاً به معادلسازی برای واژههای انگلیسی میپردازند، نیاز این گروهها را برآورده نمیکند. بلکه برخی از اصطلاحات نیازمند توضیح بیشتری هستند. به همین دلایل، شاید فرهنگ تدوین شده توسط انتشارات ای. سی. بلک که در زمرۀ مجموعهای از فرهنگهای تخصصی متوسط منتشر گردیده است، بتواند برای همۀ این گروهها مفید باشد.
...........................................................................
برای دانلود
روی لینکهای زیر کلیک کنید
تلاشهای ایرانیان برای پیوستن به کنوانسیونهای مربوطه تشکیلات بینالمللی صلیب سرخ به اواخر سال 1874(آذر ماه 1251) و دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار باز میگردد. اما تا دهها سال بازهم هیچ نهادی از سوی دولت ایران برای انجام وظایف مربوط به صلیب سرخ به وجود نیامد، هرچند که فرهنگ خدمات داوطلبانه بشردوستانه با کوششهای شخصی افراد و به صورت جسته گریخته تبلیغ و ترویج میشد. در سال 1301، با تلاشهای دکتر امیرخان اعلم (مشهور به امیراعلم) از دانشآموختگان رشته پزشکی در اروپا ، مقررات صلیب سرخ جهانی ترجمه و در اختیار احمد شاه قاجار، پادشاه وقت ایران قرار گرفت تا مقدمات تشکیل جمعیت فراهم شود. نخستین جلسه رسمی کمیته مرکزی جمعیت در مرداد ماه سال 1302 تشکیل گردید. در واقع، جمعیت شیر و خورشید سرخ نخستین و بزرگترین جمعیت خیریه ایران است که عهدهدار وظایف متعددی در ارتباط با مسائل مربوط به امداد رسانی در حوادث غیرمترقبه و امدادی، تأسیس بیمارستان و درمانگاه، تهیه دارو و تجهیزات پزشکی، تربیت پرستار، نگهداری کودکان بیسرپرست، ارائه برنامههای ویژه برای جوانان، و برخی فعالیتهای عمرانی در داخل و خارج از کشور بوده است.
...
.......
افسردگی و استرس امروزه بخش جدایی ناپذیر زندگی بشر است. براساس اعلام سازمان جهانی بهداشت هم اینک ۲۶۴ میلیون نفر در جهان از افسردگی رنج میبرند. شناسایی سریع ابتلا به افسردگی میتواند یکی از راهکارهای موثر در مقابله با این بیماری روانی باشد. به تازگی دانشمندان انگلیسی توانستند به روشی خلاقانه برای شناسایی ابتلای افراد به افسردگی و استرس دست یابند.
دانشمندان کالج سلطنتی لندن اعلام کردند با بررسی جرم گوش (earwax) میتوان به میزان استرس یا افسردگی افراد پی برد و به راحتی سطح هورمون کورتیزول را رصد کرد.
جرم گوش مادهای زرد رنگ و چرب بوده و دارای حالت چسبندگی است که برای نرم نگه داشتن و حفظ سلامت مجرای گوش خارجی ضروری است. جرم گوش دارای خاصیت اسیدیته است که مانع از رشد باکتری و قارچ میشود. جرم گوش بهطور طبیعی و خودبهخود به سمت بیرون گوش حرکت میکند و از مجرای گوش خارج میشود بنابراین نیازی به دستکاری برای خروج آن از گوش وجود ندارد. البته در برخی از موارد، ترشح بیش از حد بهخصوص در افراد مستعد موجب انسداد گوش و کاهش شنوایی میشود که در این صورت باید بیمار جهت شستشوی گوش و اقدامهای لازم به پزشک مراجعه کند.
سنجش جرم گوش در دوران کرونا
حال دانشمندان میگویند هورمون موجود در جرم گوش میتواند سریع ترین، ارزانترین و موثرترین روش برای آزمایش میزان افسردگی و استرس افراد باشد. محققان میگویند با توجه به همه گیری کرونا و اعمال محدودیتهای اجتماعی، افراد میتوانند بدون مراجعه به مراکز درمانی با استفاده از یک دستگاه، جرم گوش خود را مورد سنجش قرار دهند. این دستگاه این قابلیت را دارد که میزان گلوکوز و حتی وجود آنتی بادی کووید ۱۹ در جرم گوش را نیز مورد سنجش قرار دهد.
دانشمندان انگلیسی تاکید دارند کورتیزول هورمونی است که نشانگر زیستی برای افسردگی است. با این حال، اندازه گیری دقیق تغییرات این هورمون در بدن افراد کار دشواری است. روشهای دیگر اندازه گیری کورتیزول مانند نمونه موی سر پرهزینهتر از روش جرم گوش است.
محققان امیدوارند با تجاری سازی این روش بتوانند به صورت گسترده از آن برای سنجش افسردگی افراد بهره ببرند.
کتاب شاهنامه آخر زمان به سبک حماسی و بر وزن شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی سروده شده است. این مثنوی بلند وضعیت و مشکلات انسان امروزی و تغییرات اجتماعی و اخلاقی در تودهی مردم را با زبانی شاعرانه به نظم درآورده و به تصویر کشیده است:
اوضاع و احوال انسانهای فقیر و فلاکتزده در دنیا، وضعیت سیاسی جهان، مشکلات مسلمانان، جنگ، کشتارهای بیرحمانهی سالهای اخیر، مشکلات اقلیمی و بلایای غیرمنتظره .......در ادامهی اینها، سراینده با اشعاری امیدبخش و با لحنی حماسی، قطعی بودن ظهور ابرمرد و ناجی آخر زمان را بر اساس اندیشههای جهانی، ایرانی، مسیحی، مسلمان بیان میکند.
در بخش بعدی کتاب، به طور مشخص مشکلات ایران معاصر محور اصلی اشعار میشوند و سراینده توصیفاتی آشکار و اشارههای مستقیم به تاریخ انقلاب، جنگ، وضعیت حاکمان، آقازادهها، نوکیسهها، نابرابریهای اقتصادی و گرفتاریهایی دارد که همه آنها را نشانههای آخر زمان میداند.
در ادامهی شاهنامه آخر زمان، سراینده به اندیشهی آخر زمان برمیگردد. در این بخش، با الهام از روایات شیعی چگونگی ظهور و شکوه جهانگیر این رویداد را شرح میدهد. باب آخر این مثنوی حماسی، شکوه استقرار دستگاه دادورزی و عدل گستری و تازه شدن رسم دینداری جهانی را توصیف میکند.
جایگاه نظام علمی گردشگری:از رویکرد رشته ای تا میان رشته ای |
|
مقاله 1، دوره 4، شماره 13، تابستان 1394، صفحه 8-28 | |
محمود ضیایی ؛ نیلوفر عباس پور | |
دانشگاه علامه طباطبایی
|
|
چکیده |
|
انسان برای سهولت مطالعه جهان به طبقه بندی دانش پرداخته و این طبقه بندی امکان انباشت و بازیابی دانش را برای وی فراهم میکند. قرارگیری انواع دانش در مرزهای مشخص به تدریج رشتههای دانشگاهی را برای مطالعهی نظاممند پدیدههای جهان به وجود آورده است. گردشگری، به عنوان یکی از پدیده های دنیای معاصر، موضوعی پیچیده و چندوجهی است که بررسی آن عبور از مرزهای رشته های رایج دانشگاهی و اتخاذ رویکرد تلفیقی را میطلبد. در این مقاله، جایگاه مطالعات گردشگری در میان رشته های دانشگاهی و رویکردهای مطالعاتی آن بررسی شده است. بررسیها نشان میدهد که ماهیت پدیدهی گردشگری به گونهای است که شناخت آن نیازمند مطالعات میانرشته ای و چندرشته ای است و تلاش برای ارتقای جایگاه آن از یک حوزهی مطالعاتی به یک رشته شاید ناشی از فقدان اعتماد به نفس آکادمیک و غلبه ی دیدگاه وحدت علوم باشد. در نهایت، موضوع رشته بودن گردشگری با توجه به معیار الگوهای هرست، کوهن و برنشتاین نیز مورد بررسی قرار گرفت. سرانجام، پس از بررسی جایگاه رشتهای مطالعات گردشگری با اتخاذ این الگوها، گذر از محدودیتهای پارادایمهای رشتهای و اتخاذ و تلفیق روش شناسی رشته های مختلف برای انجام پژوهشهای تلفیقی به عنوان راهکارهای توسعه و تقویت مطالعات گردشگری پیشنهاد شده است. | |
کلیدواژگان | |
رشته؛ حوزه ی مطالعاتی؛ الگوی هرست؛ پارادایم علمی کوهن؛ الگوی برنشتاین | |
لینک دریافت اصل مقاله (429 K) | |
توقعات اولیه کنوانسیون صلیب سرخ جهانی محدود بود:
بيطرف شمردن متصديان پزشكي نيروهاي مسلح، رفتار انساني با مجروحان جنگ،
بيطرف شمردن امدادگران غيرنظامي،
و انتخاب علامتي بينالمللي برای مشخص بودن آنان و تجهیزاتشان.
در ادامه و در یک بازه زمانی صدساله (یعنی تا سال ۱۹۶۳ میلادی)، حدود 88 کشور جهان به نهضت امدادرسانی صلیب سرخ پیوسته ، و جمعیتهای ملی صلیبسرخ خود را پدید آوردهاند. این جمعيتها که به منزلۀ بازوی کمکی برای دولتي كشور متبوع خود در زمينه بشردوستانه هستند، طيفي از خدمات را شامل برنامههاي امداد اضطراري ، بهداشتي و اجتماعي، به مردم غيرنظامي آسيب ديده (و در مواردی هم نظامیان) میرسانند.
دستاورد تدریجی این صد سال، به وجود آمدن دو نهاد بینالمللی است که مرکزیت هر دو در ژنو سوئیس واقع است: کمیته صلیب سرخ، اتحادیه جمعیتهای ملی صلیب سرخ.
· کمیته بینالمللی صلیبسرخ ( ICRC) که در سال ۱۸۶۳ شکل گرفت و مقر آن در ژنو قراردارد، سازمانی بیطرف، بیغرض و مستقل است که وظیفه منحصراً بشردوستانۀ آن عبارت است از: حفاظت از زندگی و کرامت قربانیان جنگ و نیز خشونت داخلی و یاریرسانی به آنها. فعالیتهای کمیته بینالمللی بر پایه مقررات حقوق بشردوستانه استوار است و در موارد سیاسی، دینی و عقیدتی بیطرف است. خلاصه کلام اینکه، كميته بينالمللي صلیبسرخ، بر هدايت و هماهنگسازي فعاليتهاي امدادي نهضت در مواقع منازعات تمرکز دارد.
· اتحادیه یا فدارسیون جمیعتهای صلیبسرخ که در سال ۱۹۱۹ تأسیس شد، هدفش کمکهای متقابل و همکاری و توسعه فعالیتهای مربوطه در زمان صلح بود. اين سازمان هماهنگي بین جمعيتهاي ملي را ترويج ميدهد. تلاش آن معطوف به تقویت توان این جمعیتها در اجراي برنامههاي كارآمد آمادگي سوانح ، بهداشتي و اجتماعي است. در واقع، اتحادیه مزبور كار هدايت و هماهنگسازي کمکهای جهاني برای قربانيان سوانح طبيعي و تكنولوژيك، پناهندگان، و نيز در موقعيتهاي اضطراري کمکهای بهداشتي را به عهده دارد. در صحنه بينالمللي نیز نمايندگی رسمي جمعيتهاي عضو را برعهده دارد.
با توضیحاتی که در بارۀ دو نهاد صلیب سرخ و اتحادیه جمعیتهای ملی آورده شد، جايگاه خدمات داوطلبانه و نهضت جهانی امدادرسانی از نظر عرف بينالمللي معلوم میگردد. در واقع، صلیب سرخ بینالمللی و نهادهای ملی پیرو آن، بزرگترین شبکه بشردوستانه غیرسیاسی و امدادرسانی جهان را پدید آوردهاند که در ابعاد مختلف زندگی به نیازمندان یاری میرساند.
ماهیت خدمات در سازمانهایی از قبیل صلیب سرخ و جمعیت هلال احمر متفات با خدماتی است که در سایر بخشهای نظام اجتماعی انجام میشود: این خدمات «داوطلبانه» و فارغ از منفعتجویی و سهمخواهی میباشد. در واقع، «داوطلبانه بودن خدمات» به عنوان یکی از هفت اصل بنیادین فعالیتهای حمایتی و امدادرسانی لحاظ شده است که ما در جای خود بیشتر به آنها خواهیم پرداخت.
برای دانلود کتاب
.
(روی لینکهای زیر کلیک کنید)
https://taaghche.com/book/51796/
به گزارش خبر فوری و به نقل از وبسایت رسمی دانشگاه اوپسالا، هنگام بروز بیماری آلزایمر، یک پروتئین، خوشههایی را در مغز تشکیل میدهد و موجب میشود که فرد مبتلا به این بیماری، حافظه خود را از دست بدهد. گروهی از پژوهشگران "دانشگاه اوپسالا" (Uppsala University) سوئد، یک روش درمانی جدید ارائه دادهاند که میتواند به تخریب عناصر سازنده این تودههای پروتئینی کمک کند.
در بیماری آلزایمر، پپتید آمیلوئید بتا طی فرآیندی موسوم به "تجمع"، خوشههایی را در مغز تشکیل میدهد. روشهای درمان آلزایمر که در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرند، تلاش میکنند تا این پیوند خوشههای عامل بیماری را از بین ببرند اما توانایی از بین بردن خوشههای کوچکتر را که شاید سمیتر باشند، ندارند.
روش درمانی پژوهشگران دانشگاه اوپسالا، پیوندهای خوشهای را پیش از این که فرصت تجمع پیدا کنند، از بین میبرد. بدین ترتیب، این روش درمانی میتواند امکان تشکیل همه انواع این تجمعها را کاهش دهد.
پژوهشگران تا مدتها بر این باور بودهاند که پپتید موسوم به "سوماتواستاتین" (Somatostatin) میتواند بدن را برای کاهش آمیلوئید بتا که تجمع را شکل میدهد، فعال کند اما پژوهشگران در گذشته نتوانستهاند از سوماتواستاتین به عنوان دارو استفاده کنند زیرا عمر آن در خون، بسیار کوتاه است و نمیتواند از سد خونی مغز عبور کند تا به محل تشکیل تجمع برسد.
"فادی روفو" (Fadi Rofo)، پژوهشگر ارشد این پروژه گفت: ما برای این که بتوانیم سوماتواستاتین را به عنوان یک درمان به کار بگیریم، آن را با نوعی پروتئین مخصوص حمل و نقل در مغز ترکیب کردیم. این کار به سوماتواستاتین امکان داد تا وارد مغز شود. این روش، بسیار موثر بود. هنگامی که از پروتئین استفاده کردیم، سوماتواستاتین توانست برای چندین روز در مغز باقی بماند و این موضوع برای ما شگفتآور بود.
پژوهشگران در این پروژه، بیشترین اثر را بر ناحیه "هیپوکامپ" مشاهده کردند که نخستین قسمت از مغز است که تحت تاثیر آلزایمر قرار میگیرد.
"گرتا هولتکویست" (Greta Hultqvist)، از پژوهشگران این پروژه گفت: ما امیدواریم که این روش، راهبردی هدفمند با عوارض جانبی کم باشد.
اگرچه این پژوهش روی موشها انجام شده است اما پژوهشگران باور دارند که سوماتواستاتین، همین اثر را بر انسان نیز خواهد داشت و شاید موثرتر از بقیه روشهای درمان باشد.
این پژوهش، در مجله "Theranostics" به چاپ رسید.
(روی لینکهای زیر کلیک کنید)
https://taaghche.com/book/51796/
برای دانلود کتاب
.
(روی لینکهای زیر کلیک کنید)
https://taaghche.com/book/51796/
سردرد ، يكي از علايم شايع در بيش از نود درصد از مردم است كه گاه در طول زندگي با آن مواجه ميشوند. اين علامت حتي ميتواند بر اثر نوشيدن مقدار زيادي الكل هم بروز كند. بيشتر سردردها دوره زماني كوتاهي دارند و آثار آنها پس از چند ساعت برطرف ميشود نظير سردردهاي ناشي از بيماريهاي عفوني كه با بهبود بيماري از بين ميروند ، به طور معمول اين نوع سردردها كه با بيماري به وجود ميآيند از دلايل اصلي بروز سردرد نميباشند.
ساير سردردها ، دليل روشني ندارند كه باعث ايجاد نگراني و اضطراب شوند. خوشبختانه در بسياري از موارد ، علت بروز سردردها عوامل ناخوشايندي مانند سكته مغزي يا تومور مغزي نيستند ؛ بلكه منشأ آنها سردردهاي خوش خيم عود كننده ميباشند ، كه اين نوع سردردها حداقل سه چهارم سردردها را تشكيل ميدهند و از شايعترين نوع سردردهايي هستند كه پزشكان با آن برخورد ميكنند.
نکته خلاصه: سردردهاي شايع معمولاً بر اثر استرس ، سر و صداي محيط اطراف ، تمركز طولاني ، خستگي چشم يا نوشيدن مقدار زيادي الكل به وجود ميآيند.
این شرح حال از خانمی 35 ساله و خانهدار است که سه فرزند دارد. وي در زمان كودكي مبتلا به حملات صفراوي بود. هميشه دچار عارضه تهوع مسافرتی (استفراغ هنگام سفر با ماشين ) ميشد به طوری كه والدينش او را در صندلي جلویی ماشین مينشاندند و در سفرهاي طولاني، هميشه يك سطل همراه خود ميبردند .
در سن 5 سالگي ، حملههاي صفراوي او با سردردهاي خفيف همراه شد. این سردردها هر دو يا سه ماه يك بار و غالباً هنگام هیجانات ميهماني يا سيرك اتفاق ميافتاد. از سن 12 سالگي عادت ماهانه وي شروع شد. در همين زمان سردردهاي او هم شدت بيشتري يافت. گاهی نميتوانست غذا بخورد و گاهي استفراغ ميكرد. اين نوع سردردها همچنان هر دو يا سه ماه به سراغ وي ميآمد. اواخر دوران نوجوانياش سردردهاي او بهبود پيدا كرد، طوری که فقط يك يادوبار در سال دچار آن میشد.
وقتی خانم مذکور به عنوان منشي شروع به كار كرد ، تعداد اين سردردها بيشتر شد. او که تازگی قرصهاي ضد بارداري مصرف ميكرد، متوجه شد كه حملههاي ميگرنياش غالباً همزمان با عادت ماهانه شدت ميگيرند. وي در سن 23 سالگي ازدواج كرد و اولين فرزندش يك سال بعد به دنيا آمد .
این خانم در هر حاملگي حملههاي ميگرني خفيفي داشت ؛ اما با قطع شيردهی به نوزاد حملهها دوباره شروع ميشد ؛ كه يك يا دو روز طول ميكشيد. در 32 سالگي صاحب فرزند سوم شد. دوباره طي دوران قاعدگياش حملههاي ميگرن حتي بدون مصرف قرص شروع ميشد. علایم قبل از شروع سردرد ، خميازه بسيار و احساس خستگي و بيميلي بود. در برخي موارد، به مدت نيم ساعت نورهاي خيرهكننده و خطهاي زيگزاگ در امتداد چشمهايش پدیدار ميشد. گاهي در سمت راست سرش احساس سردرد ميكرد و این نیز همراه با استفراغ و تهوع بود. غالباً با اين نوع سردرد از خواب بيدار ميشد و دیرزماني دوباره به خواب ميرفت.
خانم مذکور به پزشك مراجعه كرد. پزشك به او سفارش کرد كه هنگام شروع حمله ميگرن از داروي ضد تهوع استفاده كند و ده دقيقه بعد سه قرص آسپيرين يا دو قرص استامينوفن مصرف نمايد. همچنين به او توصيه كرد که همیشه حداقل يكی از این داروها را در كيف دستي خود همراه داشته باشد. او متوجه شد كه با اين درمان ساده قادر به كنترل حملههاي ميگرني خود شده و از سردرد و دراز كشيدن در تاريكي براي ساعتهاي زيادي خلاص میگردد.
خانم بیمار دفتر يادداشتي تهيه كرد تا بتواند با شناختن و مشخص كردن عوامل تحريك كنندة ميگرني، پیشاپیش از شروع حملههای میگرنی جلوگيري كند .
خانم 36 سالهای منشي يك دفتر ميباشد. گاهي دچار سردرد ميشود ، اما هميشه با مصرف چند قرص مسكن ، سردرد خود را تسكين ميدهد. سلامت عمومي وي عالي است. فقط سالي يك بار براي عفونت سينه به پزشك مراجعه ميكند. اما به تازگي نگران از دست داشدن شغل خود شده است. چون تعدادی از همکارانش اخراج شدهاند و او ميترسد كه نفر بعدي باشد.
سردردهای این خانم ابتدا يك يا دو بار در هفته اتفاق ميافتاد. اما بعد از مدتي تبدیل به گرفتاری هر روز صبح او با بيدار شدن از خواب شد. سردردها اغلب شبيه فشار دادن دور سر بود تا يك درد واقعي. با مصرف قرص مسكن سردرد کاملاً تسكين یافته و ميتوانست به سر كار برود. اما پس از ساعتي دوباره درد بازميگشت. دیگر نميتوانست تمركز كند و بسيار احساس خستگي ميكرد. با بروز كوچكترين ناراحتي گريهاش میگرفت. خواب راحت نداشت؛ اغلب زود بيدار ميشد و درباره هر چيزي احساس نگراني ميكرد. شوهر او بيكار بود و در پرداخت اجاره خانه كه فقط با درآمد خانم بود هم مشكل داشتند.
او به پزشك مراجعه كرد و پزشك نيز تعدادي قرص ضدافسردگي براي وي تجويز نمود. سردرد این خانم يك ماه پس از شروع درمان بهبود يافت. او با كارفرماي خود در مورد امکان ادامة كارش صحبت كردهو اكنون دربارة شغل خود خيلي مطمئن است. شوهرش یز چند كار موقتي پيدا كرده تا كمكي به درآمد خودشان كرده باشد. رویهم رفته، اين خانم ياد گرفته كه روزها را بدون نگراني دربارة چيزهايي كه ممكن است هرگز اتفاق نيفتد، سپري كند .
آقاي 62 سالهای مدير عامل يك شركت الكترونيكي است. او در 30 سالگي با موتورسيكلت تصادف كرد. ولی جز آسيب شانۀ راستش ، مشكل ديگري پیدا نکرد. پس از گذشت 10 سال از آن حادثه ناگهان دچار سردردهاي شديد میگردید ، به طوري كه در طي يك ماه حدود 20 روز سردرد داشت.
این دردها، هنگام بيدار شدن از خواب يا پس از رانندگي زياد ، بدتر ميشود. گاهي نيز با حمل يك كيف سنگين شروع ميشود! درد مزبور ، هميشه در يك نقطه درست پشت گوش راست وي به وجود ميآيد. گاهي احساس ميكند كه درد از پشت گردن تا بالاي چشم راستش انتشار مييابد. در اين مواقع او به صندلياش تكيه ميدهد و سرش را به آرامي ميچرخاند. زيرا در ظاهر ، كشش عضلات گردن موجب تسكين دردش ميشود. گاهی در حمام گرم دراز ميكشد تا سردرد او متوقف شود. مصرف آسپرين هم سردردش را تسكين ميدهد، اما او علاقهاي به استفاده از مسكنها ندارد.
این آقاي مدیر عامل وقتي بالاخره متوجه همیشگی بودن اين درد شد ، به يك پزشك عمومي مراجعه كرد. پزشك اين نوع سردرد را ناشي از درد موضعي عضلات شانه راست و گردن به علت صدمه ديدن در تصادف تشخيص داد. حالا آقای مذکور به درمان فيزيوتراپي روی آورده و از داروهاي ضد التهاب استفاده ميكند. در ضمن پزشك به او سفارش كرده كه در صورت برطرف نشدن مشكل، به يك متخصص گوش و حلق و بيني مراجعه كند.
برای دانلود کتاب
.
(روی لینکهای زیر کلیک کنید)
https://taaghche.com/book/51796/
برای دانلود کتاب
.
(روی لینکهای زیر کلیک کنید)
https://taaghche.com/book/51796/
هريك از سردردها ويژگيهاي خاصي دارند و ميتوانند علل گوناگون و متفاوتي داشته باشند. به همين علت ، مردم به پزشك مراجعه ميكنند. علاوه بر سردردهاي ميگرني و تنشي ، انواع ديگري از سردرد هم وجود دارد؛ مثلاً سردردهاي ناشي از اختلالات عروقي و سردردهاي ناشي از مصرف يا عدم مصرف برخي مواد غذايي.
شناخت نوع سردردها ، تنها با ارائه شرح حال بيمار از خود ، مشاهده علايم فيزيكي و معاينههاي باليني امكانپذير است. چنانچه ترديدي درباره سردردهاي خود داريد ، براي اطمينان به پزشك مراجعه كنيد و بيجهت نگران نباشيد؛ به خصوص اینكه نگراني ميتواند باز هم سردرد را بدتر كند.
انواع اصلی سردرد
1- میگرن
2- سردردهای تنشی
3- دردهای عضلات سر و گردن
1- ميگرن چيست ؟
ميگرن را ميتوان يك سردرد گاهبهگاه تعريف كرد كه مدت آن از چهار ساعت تا 72 ساعت طول ميكشد و با حالت تهوع و استفراغ همراه است. برخي از حملههاي ميگرن با يك علامت اولیه شروع ميشوند كه به طور معمول علايم اختلال در دیدن هستند. در بين حملههاي ميگرني هيچگونه علايم ديگري وجود ندارد.
البته باید توجه داشت كه به سردردهاي روزانه ميگرن نميگويند. نام ميگرن از كلمه « هميكرانيا » به معني درد در يك طرف سر (یک نیمه سر) گرفته شده است. ولی اين نوع سردرد ميتواند بعداً تمام سر را فرا گيرد. ميگرن فقط يك سردرد نيست و لزوماً ، علامت اصلي آن هم سردرد نميباشد. بسیاری از مردم با اين سردرد احساس بيماري ميكنند و دیگر قادر به ادامه فعاليتهاي عادي روزانه خود نميباشند.
علایم میگرن: سردرد، اختلالات دید، احساس بیماری، عدم تمایل به غذا، تهوع، استفراغ، بیزاری از نور، خواب آلودگی.
برخي از مردم در يك اتاق ساكت و تاريك دراز ميكشند تا حمله ميگرني آنها خاتمه يابد. بعضي ديگر نيز تحمل درد را ندارند و حتي به غذا هم نميتوانند فكر كنند ؛ اما برخي ديگر با خوردن غذا حالت تهوع خود را برطرف ميكنند.
ميگرن ، شبيه خاموش كردن برق است كه در اين حالت كل سيستم بدن مختل ميشود تا حمله ميگرن برطرف شود. يكي از نشانههاي ميگرن بیحالی و خواب آلودگي است و اينكه شخص تصور ميكند كه هر كاري را بايد دوبار انجام دهد تا درست به پايان برساند. در زمان حمله ميگرن ، معده به طور عادي كار نميكند و اگر براي درمان سريع اقدامي صورت نگيرد ، دارو به سرعت نميتواند جذب جريان خون شود. گاهي يك حمله با استفراغ پايان مييابد ؛ اما در بيشتر موارد سردرد پس از يك خواب خوب ، به تدريج بهتر ميشود .
حملة ميگرني ممکن است بسيار ترسآرو باشد. كساني كه دچار اختلالات دید قبل از ميگرن شدهاند ، غالباً نگران از دست دادن بينايي خود ، سكته مغزي و یا وجود تومورهاي مغزي ههستند، و از این بابت دچار هراس مستمر میشوند.
خوشبختانه چنين مواردی بر اثر سردرد میگرنی خیلی کم پیش میآید و سردردها ، بيشتر با نشانههاي ديگري ظاهر ميشوند. هر چند علايم ميگرن مشكلساز هستند ؛ اما زندگي انسان را تهديد نميكنند و بدن ميتواند در بين حملهها ، دوباره به حالت عادي خود باز گردد .
سردرد ميگرني 24 ساعت پس از زمان شروعش تسكين مييابد ؛ اما به هرحال ميتواند بخشي از يك روز و حتي تا سه روز هم به طول انجامد. بيشتر سردردها تا روز بعد ادامه دارد كه بعد از اين مدت به حالت عادي باز ميگردد ؛ اما پس از بهبودي سردرد هنوز علايم خستگي در بدن وجود دارد. بعضی از افراد پس از پایان حمله ميگرن احساس خيلي خوبي دارند كه اين احساس ميتواند به دليل احساس خلاصی از شر ميگرن باشد .
حملههاي ميگرني كودكان غالباً كوتاه مدت است و فقط چند ساعت طول ميكشد. با افزايش سن كودكان ، مدت حملهها طولانيتر، ولی با شدت كمتر است. افراد مبتلا به ميگرن در فاصله زمانی بين حملهها ، برای مدتی احساس بد خود را فراموش ميكنند.
تعداد حملههاي ميگرن از فردي به فرد ديگر متفاوت است. در برخي از افراد حملهها ممكن است يك يا دوبار در ماه، و در بعضي دیگر يك يا دوبار در هفته ميباشد. البته، گاهی هم ممكن است کسی ماه به ماه يا حتي سال به سال هم دچار حمله ميگرني نشود؛ و دلیل این امر نیز هنوز روشن نیست. به طور كلي، حملههاي ميگرني از 55 سالگي به بعد رو به كاهش ميرود؛ هرچند که هميشه اين طور نيست .
ارائه آمار دقيق در مورد ميزان شیوع ميگرن بسيار مشكل است ؛ زيرا برخي از مردم فقط دو يا سه بار در طول زندگياشان دچار اين حملهها شدهاند و نميتوان آنها را جزء حملههاي ميگرني دانست. تحقيقاتي كه تاكنون از مردم به عمل آمده ، حاصل نتايجي است كه از راه پرسشنامهها به دست آمده است. پس، اين آمارها ممکن است که نادرست باشند ؛ زيرا ميگرن را نميتوان با ارائه پرسشنامه به طور دقيق تشخيص داد. وانگهی، افراد كمي براي درمان ميگرن به پزشك مراجعه ميكنند. بسياري از افراد مبتلا به ميگرن ، اقوام نزديك خود را ميبينند كه با اين حملهها مواجه هستند و بر اين باور غلطاند كه ميتوانند با درمانهاي جزئي، مشكل خود را برطرف كنند. برخي ديگر چون در فاصله حملههاي ميگرني مشكلي ندارند، مراجعه به پزشك را تلف كردن وقت ميدانند .
به طور معمول ميگرن در سنين نوجواني يا اوايل دوران جواني شروع ميشود. در اين بين خانمها بيشتر از مردها دچار ميگرن ميشوند ؛ كه نسبت آن سه به يك است. علت اصلي اين اختلاف ، تغييرات هورموني در خانمها ميباشد ؛ البته ذكر اين نكته لازم است كه تا سن بلوغ ، حملههاي ميگرني به يك ميزان در دخترها و پسرها شيوع دارد .
حداقل نود درصد از افراد مبتلا به ميگرن ، قبل از چهل سالگي اولين حمله ميگرني خود را تجربه كردهاند. بيشتر افراد در طول نوجواني يا اوايل بيست سالگي به ميگرن دچار ميشوند ؛ هرچند ميگرن در دوران كودكي نيز قابل تشخيص ميباشد و احتمال بروز آن در افراد بالاي پنجاه سال كم است.
حتي اگر ميگرن در سن جواني شروع شود ، مشكلي براي ادامه زندگي فرد ايجاد نميكند. پژوهشها نشان ميدهد كه خانمها بيشتر در ميان سالي دچار ميگرن ميشوند؛ اما اين الگو در مردان تا اندازهاي در طول زندگيشان ثابت است. به طور معمول ميگرن در سنين بالاتر در مردان و زنان بهبود مييابد ؛ اما بعضي افراد نيز همچنان به آن مبتلا هستند. پژوهشگران سالها فكر ميكردند كه افراد مبتلا به ميگرن باهوشتر از ساير افراد هستند ، كه بعدها خلاف آن ثابت شد. در واقع مردم در هر طبقهاي صرف نظر از نژاد، هوش يا طبقه اجتماعي ميتوانند به ميگرن دچار شوند.
با اينكه پزشكان از علت بروز ميگرن در برخي افراد بياطلاع هستند ؛ اما به طور يقين عواملي در شروع ميگرن دخالت دارند. برخی شايعترين عوامل تحريك كننده حملههاي ميگرني را میتوان شناخت. البته در يك حمله ، تمام اين عوامل دخالت ندارند. ولی معمولاً بيش از يك عامل سهيم ميباشد: 1- برخی غذاهاي مشخص (مانند پنیر، ترشیجات و میوههای ترش، قهوه، چای، شکلات و شیرینیجات) 2- دیر خوردن غذا یا نخوردن غذاي كافي، 3- تغيير در الگوي خواب (کم خوابی یا پرخوابی)، 4- تغييرات هورموني در خانمها (مصرف داروهای تحریک قاعدگی و حاملگی)، 5- دردهاي ناحیه سر و گردن (سینوزیت، دندان درد، آرتروز گردن) 6- تمرينهاي ورزشي سخت، 7- عوامل محیطی (تغییر مکان و مسافرت، فعالیت زیاد، نور شدید، بوهای تند)، 8- عوامل هيجاني (استرس و نگراني)
1) حدود 20 درصد از افراد مبتلا به ميگرن مصرف غذاهاي خاص را دليل ايجاد ميگرن خود ميدانند. اين غذاها اغلب عبارتند از : شكلات ، پنير ، مركبات. دلايل روشني وجود دارد كه مصرف غذاهاي خاص ، ميگرن را در افراد مستعد تحريك ميكند. اما، هيچ دليل علمي وجود ندارد كه ميگرن ناشي از آلرژي باشد و در اين مورد عبارت «عدم تحمل غذا» قابل قبولتر است. بنابراين ، ميگرن با آلرژي يا حساسيت یکسان نميباشد.
متأسفانه فقط خودداري از خوردن غذاهاي خاص ، براي جلوگيري از حملههاي ميگرني كافي نميباشد. برخی افراد بدون اينكه مطمئن باشند مصرف فلان غذاها در سردرد آنها تأثير دارد يا نه، از خوردن غذا خودداري ميكنند. كسی كه فكر ميكند فلان غذاي خاص موجب ايجاد حملههاي ميگرني در او ميشود ، بايد به مدت دو ماه از خوردن آن غذا صرف نظر كند و تغييرات حاصل از این کار را در دفتر يادداشت خود ثبت نمايد. اگر تغييري در تعداد حملههاي ميگرني ايجاد نشده بود ، دوباره ميتواند از آن غذا استفاده نمايد و غذاي ديگري را به مدت دو ماه مصرف نكند. با وجود اين ، راه مطمئن براي شناخت عوامل تحريك كننده ميگرن ، حذف غذاهاي نامطمئن از رژيم غذايي است. البته، اين كار را حتماً تحت نظارت پزشك يا كارشناس تغذيه انجام دهيد تا دچار سوء تغذيه نشويد.
2) نخوردن غذا ، كم خوردن يا خوردن غذاهاي شيرين به جاي غذاي مناسب و كامل ، ميتوانند باعث حملههاي ميگرني شوند. خوردن صبحانه از اهميت خاصي برخوردار است. برخي از افراد مبتلا به ميگرن ، حملههاي خود را با خوردن وعدههاي غذايي كوچك و مقوي در فواصل بين روز كنترل ميكنند.
3) تغيير در الگوي خواب، بيخوابي در شب ، كار بيش از اندازه و دير خوابيدن ميتواند باعث خستگي مفرط و شروع حمله ميگرن شود. همچنين خوابيدن يا دراز كشيدن بيش از اندازه در رختخواب نيز موجب ايجاد سردرد در برخي افراد ميشود. اين امر بيشتر در پايان هفته و در زمان استراحت صورت ميگيرد .
4) بسياري از خانمها دليل حملههاي ميگرني خود را دورههاي چرخة قاعدگي ميدانند و شايد اولين حمله ميگرني آنها با اولين دورة پريودشان شروع شده باشد. حملات ميگرني در تعداد كمي از خانمها با خوردن اين قرصها كاسته ميشود. در صورت تداوم و شدت بيشتر حملههاي ميگرني عاقلانه است كه از مصرف اين قرصها خودداري كنيد. به طور معمول ميگرن در سه ماهة اول بارداري بهبود مييابد ؛ اما پس از تولد نوزاد حملهها دوباره شروع ميشوند. دوران يائسگي سختترين زمان بروز ميگرن در خانمها است ؛ اما در مورد اثر هورمون درماني (HRT ) و اثر هورمونها در درمان ميگرن هم اطلاعاتی به دست آمده است .
5) كشیدگی و درد عضلات سر و گردن به واسطۀ قوز كردن روي ميز يا استفاده از قوة بينايي در تمام روز يا رانندگي طولاني و... به وجود ميآيند. دردهاي داخلي سر و گردن موجب سردرد و شروع ميگرن ميشوند. با افزايش سن و پيري ، در استخوانها تغييراتي ايجاد شده و مفاصل دچار آرتريت ميشوند كه اين تغييرات ، گاهي ميگرن را تشديد ميكنند ؛ زيرا عضلات بايد فشار بيشتري را براي نگهداري استخوانها تحمل كنند. در موارد معدودي نيز شدت ميگرن مربوط به دندانها ، مانند دندان عقل ، نيش و نيز مفاصل فک و آرواره ميباشد. در اين مورد خاص ، اگر در شب دندان قورچه داريد و يا موقع باز كردن دهان ، فك شما قفل ميشود ، بهتر است با يك دندان پزشك مشورت كنيد .
6) تمرينهاي بدني سخت ، به خصوص اگر آمادگي جسماني نداشته باشيد ، موجب تحريك ميگرن ميشوند. تمرينهاي ورزشي منظم و بدون زيادهروي در حركتها ، ميتوانند مانع تحريك حملههاي ميگرني شوند ؛ البته اين تمرينها در تنفس و تقويت عضلات به شما كمك ميكنند ؛ علاوه بر اين ، تمرينهاي ورزشي بدن را وادار به ترشح مسكنهاي طبيعي از خود ميكند تا فرد احساس سلامتي و شادابي داشته باشد.
7) در سفرهاي طولاني ، به ويژه وقتی باعث تغيير در الگوهاي غذايي و خواب گردد، مراقب خود باشيد. براي رفتن به سفر عجله نكنيد و وقت كافي براي آن در نظر بگيريد. غذا براي خوردن همراه داشته باشيد تا در صورت تأخير در برنامه غذايي از آن مصرف كنيد .
8) استرس و نگراني و هيجان هم نقش مهمي در بروز ميگرن دارند. اما عوامل تحريك كننده ديگري از قبيل نخوردن غذا يا نخوابيدن به شكل صحيح ، بيشتر در ايجاد استرس دخالت دارند. حملههاي ميگرني در برخي افراد با استرس افزايش مييابد ؛ اما بعضي ديگر با آن كنار ميآيند و حملههاي ميگرنيشان تا زماني كه استراحت ميكنند ، ادامه دارد. عوامل ديگري از تحولات لذتبخش مانند ارتقاي شغلي هم ميتواند ، استرسزا باشد. استرس در هر شكل و ظاهري اجتناب ناپذير است ؛ اما مهم ، شناخت عوامل استرسزا و يافتن راهي براي رفع برخي از آنها است.
ساير عوامل تحريك كننده ميگرن: نورهاي خيرهكننده ، صداي بلند ، بوهاي تند ، تغييرات آب و هوايي ، محيطهاي دودآلود و گرم و فضاهاي بسته ( مانند سينما ) همگي از عوامل تحريك كنندة ميگرن در افراد مستعد هستند. اما، سؤال اين است كه چرا فقط بعضي از افراد دچار ميگرن ميشوند و نه همه ؟
درد ، زبان طبيعي بدن در باره عملكرد نادرست خودش است تا از راه تشخيص به موقع آن بتوان از آسيب بيشتر جلوگيري كرد. بنابراين، يك حمله ميگرني ميتواند به منزلۀ نقش حفاظتي در مقابل عوامل تحريك كننده باشد. به طور كلي، اين عقيده وجود دارد كه ميگرن ميتواند در بعضي از خانوادهها شايع باشد و معمولاً مادري كه دچار ميگرن باشد دخترش نيز به آن مبتلا ميشود. هرچند ميگرن در افراد مبتلا ، معمولاً سابقة خانوادگي دارد ، اما هيچ ژن خاصي در اين زمينه شناخته نشده است و علت وراثتي ندارد.
برای دانلود کتاب
.
(روی لینکهای زیر کلیک کنید)
https://taaghche.com/book/51796/
.........
.....
در تقویمهای رسمی ما 18 اردیبهشت هر سال مصادف با 8 ماه میمیلادی با دو عنوان ثبت شده است: روزجهانی «صلح» و روز جهانی «صلیب سرخ و هلال احمر». به طور کلی، اینروزدر سراسردنیا به عنوان روز تجلیل ازخدمات صلحدوستانه وداوطلبانهگرامی داشتهمیشود. اما دلیل و مناسبت این نامگذاری چیست؟
در حقیقت، هشتم ماه می سالروز تولد شخصی به نام ژان هانری دونان ( (Jean Henry Dunantاست که در سال 1828 در کشور سوئیس به دنیا آمد ، و اکنون اندیشههای انساندوستانۀ او در 178 کشور جهان ترویج یافته است. وی در 34 سالگی، و در حالی که به عنوان تاجری مشغول فعالیت بینالمللی بود، از پیشه اصلی خود به نوعی خدمترسانی روی آورد که اکنون دیگر یک مکتب فکری تلقی میشود: خدمترسانی انسان دوستانه، داوطلبانه و بیطرفانه.
بر اساس آنچه ما در کتابها و منابع بینالمللی میخوانیم، مطابق موافقتنامهای که در سال 1864 (در ژنو) امضا شد، سازمانی بينالمللي شکل گرفت که هدف آن تخفيف آلام انساني و حفظ و پيشرفت بهداشت عمومي بشری اعلام شد. اندیشۀ اولیه این سازمان که تحت عنوان «صلیب سرخ» شهرت دارد، از از اواسط قرن نوزده ميلادي (سال 1859) شکل گرفته بود. ماجرا از قرار زیر است:
تاجر جوان سوئیسی که به قصد انجام معاملات تجاری در سراسرجهان از جمله اروپا و آفریقا سفر میکرد، تا آن زمان از اوضاع رقتبار مردمان بیخانمان صحنههایی دیده بود. اما زمانی که او از ایتالیا عبور میکرد، فردای نبرد خونینی بود که بین ائتلاف فرانسوی- ایتالیایی و قوای اتریشی در شمال ایتالیا در دهکدهای به نام سولفرینو (Solforino) در منطقه مانوتا (Manuta) به وقوع پیوسته بود. در این نبرد بیش از 320 هزار تن نیروهای رزمی باهم درگیر شدند، و در نتیجه حدود 40 تا 50 هزارتن کشته و زخمی در میدان جنگ بدون پرستاری بجا مانده بودند. کثرت تعداد زخمیها سبب شده بود که کارکنان پزشکی نظامی از رسیدگی به ضعیت اسفبار آنان عاجز بودند. فریاد آه و ناله مجروحان و معلولان جنگ که با التماس و استغاثه از هر رهگذری کمک درخواست میکردند،، حالت مرگبار و وخیمی را رقم زده بود. هانری دونان سخت از این صحنههای رقتبار متاثر گردید و توقف نمود. وی به مراقبت و مداوای آسیب دیدگان مشغول شد، و از ساکنان نزدیک منطقه سولفرینو نیز دعوت کرد تا از سر ترحم در این امر انسان دوستانه به او کمک کنند.
شاید این اولین رویداد در تاریخ معاصر است که خدمات داوطلبانه از گروههای مردمی به ثبت رسید. در واقع، هانری دونان خود اولین گروه داوطلبان را به منظور درمان مجروحان جنگ تشکیل داد، و سرمایهای را که برای تجارت همراه داشت در این راه به مصرف رساند.
در بازگشت به سوئیس کابوس ماجرای جنگ و پیامدهای ناگوار آن، همچنان او را آزار میداد. این رنج ذهنی محرک نگارش کتاب «خاطره سولفرینو » گردید که وی به هزینه شخصی خود منتشر ساخت. او دراین کتاب، ضمن شرح داستان جنگ سولفرینو و عواقب ناگوار جنگ، خواستار تشكيل نوعی جمعيتهاي امدادي داوطلب براي تسكين آلام آسيب ديدگان از جنگ شده بود.
دونان اندیشه اصلی خود را با طرح این سوال مطرح ساخت که:
"آيا نبايد امكاناتي در زمان صلح و آرامش وجود داشته باشد و جمعيتهايي امدادي با داوطلباني ايثارگر و كاملاً صالح تشكيل شوند که هدف شان مراقبت از زخميها در زمان جنگ باشد؟"
در این میان، یک مرکز خیریه سوئیسی با عنوان "انجمن امور عامالمنفعه ژنو " متشکل از هفت نفر افراد متمول و خیر، از این پيشنهاد استقبال کرد. با اهتمام این مرکز، یک كنفرانس بينالمللي با شركت نمايندگان 16 كشور در ژنو تشكيل شد که طی آن موافقتنامه 1864 ميلادي براي بهبود وضع مجروحان جنگ، تدوين گردیده و به امضاي نمايندگان 12 دولت از كشورهاي شركت كننده رسيد.
هانریدونانسوئیسیدوپیشنهادمهم رامطرحکرده بود:
1) فراهم آوردنگروههایامدادیودرمانیداوطلبانهدرکشورهایمختلفکهدرزمانصلحآموزش ببینندتادرزمانجنگبهیاریمجروحانبپردازند؛ و البته همین پیشنهاد مبنای تاسیس صلیب سرخ جهانی گردید.
2) تصویبیکمعاهده بینالمللی کهبر اساسآندولتهامتعهدبهحمایتومحترمشمردنچنینگروههایامدادیشوند. این پیشنهادنیز تدریجاً منجربهتصویب برخی قراردادها یا موافقتنامههای بینالمللی بشردوستانهموسومبهکنوانسیونهایژنو گردید که تاکنون بر تعداد آن افزوده شده است.
اگرچه هانری دونان حتی در سال 1895 ورشکست و دچار فقر و تهیدستی شدید گردید، ولی تا پایان عمر خود از تلاش برای کمک به انسانهای گرفتار در جنگ و بلایا بازنایستاد. به خاطر همین تلاشها بود که در سال 1910، کمی قبل از مرگش، به دریافت جایزه صلح مفتخر گردید. انتخاب سالروز تولد او به عنوان روز جهانی صلح در سال 1984 نیز به خاطر همین تلاشهای خستگی ناپذیر بوده است.
.......
12 آبان 1399 - 09:23
استاد فلسفه دانشگاه تهران در بخشی از گفتوگوی خود درباره حقوق زنان گفته است اگر ما بگوییم زن و مرد یکسانند و هیچ تفاوتی ندارند، در واقع حقوق زنان را تضییع کردهایم.
اتفاقاً حقوق جنسیوجنسیتی که برای زنان لحاظ میشود، باید بهلحاظ آسیبپذیری و ظرافت آنان بیشتر باشد و اگر ما از تساوی حقوق صحبت کنیم، حقوق ویژه خانمها را در نظر نگرفتهایم. به گفته وی، در احکام اسلامی احقاق حق جنسیتی خانمها به وفور دیده میشود. بهعنوان مثال بخشی از احکام حج که عملی عبادی است و دشواریهایی دارد، برای خانمها تسهیل شده است.
زینب برخورداری در تشریح برخی مواردی که در حکم بیتوجهی بهحقوق جنسیتی در جامعه است، افزوده: چیدمان فیزیکی و غیرفیزیکی شهر ما تا حد زیادی با روحیات و اقتضائات مردانه تنظیم شده است. وقتی ساعت کاری یکسان برای خانم و آقا در نظر میگیریم، یعنی ما نگاهی مردانه داریم و لحاظ نکردیم که نقش خانم در خانه متفاوت است. یا از طرف دیگر ساعت پایان کار نیز بین زن و مرد یکسان است. اما خانمی که بار عاطفی در خانه را به دوش دارد، آیا زمانی که از محل کار به خانه بازمیگردد، میتواند مسئولیت خود را بدرستی انجام دهد؟
برخورداری ادامه داد: حتی در معماری خانههای ما نیز حقوق جنسیتی خانم رعایت نشده است. بهعنوان مثال امکانات خانه از جمله کابینت آشپزخانه متناسب با میانگین قد زنان ایرانی است؟ یا اینکه صرفاً از ابعادی استاندارد تبعیت میکند که در عمل خانم خانه را برای دسترسی به وسایل مورد نیازش به زحمت میاندازد؟
منبع: رجانیوز
شاهنامه آخر زمان
شاهنامه آخر زمان
شاهنامه آخر زمان
شاهنامه آخر زمان
شاهنامه آخر زمان
هرچند زندگی انسان ها در این کره خاکی میلیونها سال پیش آغاز شده است، پیدایش تمدن قدمتی بسیار کمتری نسبت به آن دارد. نخستین آثار تمدن بشریت در ۶۵۰۰ سال پیش از تولد مسیح رخ داد، زمانی که انسان ها از زندگی خانه به دوشی خود دست کشیدند و سکونت دائمی در یک مکان و توسعه بخشیدن به آن را جایگزین سبک زندگی خود کردند. این توسعه دادن امکان در زمانی کوتاه به شهرهای بزرگی منجر شد و ایده کشورهایی با مرزهای مجزا را به ذهن آدمی رساند.
در این مطلب به معرفی نخستین کشورهایی که پس از شروع تمدن بشریت شکل گرفتند پرداخته شده که تمامی آنها قدمتی هزاران سالِ دارند.
7. ایران - ۵۵۰ سال قبل از مسیح
ایران باستان که تا سال ۱۹۳۵ میلادی در کشورهای غربی به پرشیا (persia) معروف بود، حدود ۵۵۰ سال قبل از مسیح تحت امپراطوری هخامنشی تأسیس گردید. البته تاریخ ایران به پیش از امپراطوری هخامنشیان بازمیگردد. زمانی که گروههای متعددی از جمله ایلامیها پیش از تمدن، در غرب و جنوب غربی ایران کنونی ساکن بودند و مادها که کنترل غالب این کشور را تا قبل از ورود پارسها برعهده داشتند.
کوروش دوم که به عنوان کوروش کبیر نیز شناخت میشود، در ۵۵۰ سال پیش از مسیح با شکست دادن قومیت ماد، لیدیه و بابل امپراطوری پارس را تشکیل داد.
حکومت وی که با نام هخامنشی شناخته میشد تا قبل از مغلوب شدن توسط اسکندر کبیر (330 سال پیش از میلاد مسیح) بر ایران سلطه داشت.
6. ژاپن - ۶۶۰ سال قبل از مسیح
بر اساس شواهد و ارجاعات مختلف، آماتراسو که در اساطیر ژاپنی به عنوان ایزد بانوی خورشید یاد میشود نخستین امپراطور ژاپن است که حکومت آن ۶۶۰ سال به دوران قبل از مسیح بازمیگردد. جالب است بدانید بین چند صد تا چند ده هزار سال پیش از میلاد، نواحی شرقی آسیا با ژاپن متصل بوده و احتمال ورود انسان به ژاپن در دوران قدیم وجود داشت.
5. یونان - 800 سال قبل از مسیح
یونان، کشوری که به عنوان ابداع کننده تمدن مدرن غربی شناخته میشود از دیگر کشورهای پر قدمتی است که نخستین آثار حضور انسان در آن به ۲۷۰.۰۰۰ هزار سال پیش از مسیح بازمیگردد. یونان از نظر دانش، هنر، فناوری، ادبیات، سیاست و ... درسهای بسیاری به جهانیان دیکته کرده است و آتن نیز نخستین شهری بود که برای اولین بار مفهوم دموکراسی را به وجود آورد.
وسعت و مرزهای یونان کنونی با یونان باستان بسیار متفاوتتر است، اما آنچه هنوز در این کشور دیده میشود نشاءت از فرهنگ اصیلی دارد که از یونان باستان در این کشور بجا مانده است.
4. اتیوپی - ۹۸۰ سال قبل از مسیح
بسیاری از تاریخشناسان همعقیده هستند که اتیوپی، کشوری که هماکنون در آفریقای شرقی واقعشده از قدیمیترین کشورهای جهان است که تمدن را از هزاران سال پیش به خود دیده است. البته به لطف تکه اسکلتهایی که در اتیوپی کشف گردیده، اثبات شده است که انسان از میلیونها سال پیش در اتیوپی حضور داشته است!
۹۸۰ سال قبل از مسیح، سالی است که مورخان درباره نخستین حکومت شکل گرفته درباره اتیوپی اذعان دارند. این حکومت دمت (D’mt) نام داشت. اتیوپی یکی از معدود حکومتهای آفریقایی محسوب میشود که هرگز تحت استعمار قرار نگرفت. بهاستثنای چندین سال در قرن ۲۰ که تحت سلطه دیکتاتوری ایتالیا قرار داشت.
3. هند - ۱۵۰۰ سال پیش از مسیح
با کوچ کردن جمعیتهای مختلف به شبهقاره هند، برای نخستین بار حدود ۱۵۰۰ سال پیش تمدن در این کشور شکل گرفت. چیزی که در تاریخ پرفراز و نشیب هندوستان مشخص است، سلسله حکومت و استعمارگران مختلفی بودند که در این کشور فرمانروایی میکردند. آنچه امروزه به نام کشور هند میشناسیم نخستین بار در سال ۱۹۴۷ میلادی، پس از استقلال یافتن از حکومت انگلیسیها شکل گرفت.
2. چین - 2070 سال پیش از مسیح
یکی دیگر از قدیمیترین و دیرینهترین تمدنها در کشور چین صورت گرفت. قدمت نخستین سلسله حکومتی چین به 1600 تا 2700 سال قبل از مسیح برمیگردد؛ زمانی که سلسله شیا (Xia) نخستین فرمانروایی در چین را آغاز کرد.
چین در کنار ژاپن از قدیمیترین کشورهای شرقی این کره خاکی به شمار میروند که شواهد زیادی قدمت آنها را تائید میکند.
1. مصر - 3100 سال پیش از مسیح
همانند یونان باستان، مصر باستان نیز به طور کلی شامل قلمروهای متفاوتی نسبت به مصر امروزی میشد. آنچه امروزه ثابت شده است تمدن و فرهنگ دیرینه مصری است که گذشته آن 3100 سال قبل از میلاد مسیح بازمیگردد. همچنین مصر زادگاه خط هیروگلیف است که دومین سیستم و زبان نوشتاری قدیمی در جهان بشمار میرود. قدمت پیدایش این سیستم نوشتاری به 4 هزار سال قبل از مسیح بازمیگردد.
کشور مصر تاکنون دست خوش حکومت و پادشاهیهای مختلفی قرار گرفته است که از جمله آنها میتوان به سلطه امپراطوری پارسها، امپراطوری عثمانی و عربها اشاره داشت که تأثیر فتح اعراب در قرن 9 – 10 میلادی به مصر کاملاً مشهود است (به دلیل رواج زبان عربی و دین اسلام در مصر).
کتابفروشی «پدی فیلد (Paddy Field)» در خانهای متروکه واقع شده است، جایی در میان مزارع شالیکاری و در حومه دهکده Xiadi چین.
قدمت روستایی که این کتابفروشی در آن است، به بیش از ۸۰۰ سال میرسد؛ اما ساختمانهای فرسوده همانند همین کتابفروشی به جای تخریب، مرمت شدهاند و تنها چیزی که از بنای اصلی آنها باقی مانده، دیوارهای بیرونی تراشخورده است.
گفته میشود این کتابفروشی توسط Librairie Avant-Garde، کتابفروشی مستقلی که در سال ۱۹۹۶ در نانجینگ (Nanjing) راهاندازی شد و از آن زمان در سراسر چین گسترش پیدا کرد، اداره میشود.
«پدی فیلد» یک کتابفروشی سهطبقه است؛ در طبقه همکف یک فضای نمایشی، در طبقه اول یک اتاق مطالعه و در پشتبام یک تراس دیده میشود تا بازدیدکنندگان از این بام در چشماندازی وسیع از دیدن مناظر اطراف لذت ببرند. این درحالی است که وقتی کار مرمت بر روی ساختمان کتابفروشی آغاز شد، فقط سه دیوار خاکی تراشخورده و چند دیوار فرسوده حیاط از ساختمان فعلی سالم باقی مانده بودند.
معماران بنای مرمتشده کتابفروشی «پدی فیلد» را ترکیبی از سنت و مدرنیسم میدانند.
تعداد صفحات : 5